بسم الله الرحمن الرحیم..
و سلام...
دهه فجر انقلاب اسلامی مبارک....یک عاشقانه تقریبا جدید.
نگاهت کردم و سیبِ رخت را سرخ و تر کردی به ترفندِ حیایت شوق من را بیشتر کردی
سرت را دلبرانه با ادا و ناز چرخاندی نگاهی چون زمین لرزه ... مرا زیر و زبر کردی
به رندی چشمِ خود را بر زمین انداختی بعدش، مرا از بوسه گاهِ پشتِ پلکت با خبر کردی
گرفتی چادرت را با لبت، من آرزو کردم به جای چادری باشم که سرتا پا به سر کردی
به جای چادرت باشم، بگردم دور تا دورت به آغوشم کشی وقتی که احساس خطر کردی
میان چادرت، زیبای من! زیباترینی تو! اگرچه سهم من را از نگاهت مختصر کردی
به خود آوردی ام با اخم، انگاری کمانداری رجز میخواند: «دیوانه! هوای دردسر کردی؟!»
اگرچه شاعرم خیرِ سرم، مبهوت خشکم زد تمام ذوق و شعرم را به پلکی بی اثر کردی
به دام افتاده بودم در نگاهت، با خودم گفتم اگر در دام باشی و به دام آری هنر کردی
هنر کردم، خطر کردم، هوای دردسر کردم به سویت آمدم اما مرا بیچاره تر کردی
نماندی، شرم کردی، رفتی و تنها دعا کردم ببخشی سرکشی های مرا و باز برگردی
آذر ماه 93
از دوست بزرگوار امیر یوسفی