گوشه ای از نامه امیر المومنین به مالک اشتر(53 نهج البلاغه)
گویا احوال امروز کشور است:
وَلاَ تَدْفَعَنَّ صُلْحاً
دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّ کَ لله فِیهِ رِضىً،
فإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ،
وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ،
و أَمْناً لِبِلاَدِکَ،
وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ
الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکِ بَعْدَ صُلْحِهِ،
فإنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ
لِیَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ،
وَاتَّهِمْ فِی ذلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ
اگر دشمنت تو را به صلح
فراخواند، از آن روى برمتاب که خشنودى خداى در آن نهفته است.
صلح سبب بر آسودن سپاهیانت شود
و تو را از غم و رنج برهاند
و کشورت را امنیت بخشد.
ولى، پس از
پیمان صلح،از دشمن برحذر باش و نیکبرحذر باش.
زیرا دشمن، چه بسا نزدیکى
کند تا تو را به غفلت فرو گیرد.
پسدوراندیشى را از دست منه
و حسن ظن را به یک سو نه.{ترجمه
آیتی}