در پی ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی فرماندهی کل قوا:

 چگونه دولت ها از نفت رها می شوند و یا بدون نفت سرپا می ایستند؟

دولتمردان نفت را نه برای خود بلکه اسباب خیال جمعی خود قرار داده اند تا هر کمبودی را با دلار های نفتی جبران کنند و بدون هیچ دغدغه ای هرکجا لازم بدانند بودجه را خرج کنند. بستن چاه های نفت به روی دولت که تحقیقا از پایه های اقتصاد مقاومتی است یک قهرمان می خواهد و یک جرأت؛ چرا که به قول همه کارشناسان ایران معتاد نفت شده، گاها خمار می ماند بواسطه تحریم و گاها نعشه است. در این سیستم است که اعصاب از کار افتاده ند و خفه شده اند! هیچ جایی درد احساس نمی کند و تا اندکی درد حاصل آید این دلار های نفتی است که مثل لاک پشت های نینجا از در و دیوار می ریزند و قرص مسکن ان درد می شوند که بخواب و آرامش باش، همه چیز خوب است، ما خوبیم ... .

برای ترک اعتیاد باید درد کشید. کسی که پیدا شود در دوره خودش درد را به ین سیستم دولت وارد و حرف های باد مخالف را تحمل کندو به امید 4سال بعد نباشد همان قهرمانی است که می تواند فریادهای یک ترک اعتیادی را بشنود و آن را برهاند.

نقش مردم نیز بسیار اساسی است. بالاخره تمام این فریاد را مردم می زنند از بیکاری تا کمبود نقدینگی و شاید هم تورم و... . اما نهایتا یک دوره لازم است که شوکی وارد شود و بعد از آن اقتصاد بدون نفت را داشته باشیم که هر وقت سیستم مشکل پیدا کرد و هشدار های قرمز خطر سریع روشن شود و پاسخ درخور سریع تری دریافت کند. حمایت مردمی در تصمیمات کشور بسیار اهمیت دارد.

و اما هیهات از ذی نفعان کهکلا در تمام دوره ای که مردم درد می کشنیدند به انها دردی نمی رسید و به قولی در نعشگی صفا می کردند. داستانی می نویسند که اول با مجلس شروع می شود: نمایندگانی که ابتدا قول به اقتصاد بدون نفت داده اند هزار توجیه جامعه شناختی و روان شناختی می اورند که نمی شود. آقایان تحصیل کرده و دکتران ذی نفع هم دلایل علمی این نمی شود و شکست بزرگ را پراکنده می کنند به نحوی که گویا جم جهان نمایی دارند که آخر کار را می بینند.

خود دولت هم از این ذی نفعان است بالاخره پس از چهار یا هشت سال چه کنند؟ و چه کاری بهتر از یک پروژه عظیم اقتصادی؟! این نظام گردش دلار هم سوراخ های بسیاری دارد که از فروش کنار خیابان و تا قیمت گذاری جمشید بسم الله ها کاملا آزاد است و خوراک پول سازی.

حالا شدیم بدون نفت. خب 80 درصد بودجه ما را نفت ارائه می کرد و تنها 20 درصد سایر منابع بود. راهکار مالیات است. نظام مالیاتی صحیح و شفاف که به بسترهای اقتصاد شفاف نیاز دارد جابر زخم های نفت خواهد بود بعلاوه اینکه الگوهای مصرف و چندین رفتار عمومی را می توان با آن اصلاح و جهت دهی کرد.