این نوشتار ها حاصل سخنرانی حجه الاسلام مکارم در مورد کشف محمدی است در زیر جلسه اول در مورد اهمیت کشف آمده است

مطالب این جلسات نشان از دوری من از خیل کثیر روایات و حقیقت آن است که خیلی برایم جدید بود»

آنچه دنیا را می تواند متحول کند کشف است و مبنای رشد است. کشف هر معنایی است که درون ما معنا می شود. هر مشاهده ما یک معنا بوجود می آورد که جدید است و تعامل افراد را با جهان اطراف متغیر می کند. بشر پس از فهم رابطه میکانیکی به فکر پرواز افتاد این تاثیر کشف است که تعامل را با عالم عوض می کند و انسان را آدم جدیدی می کند.

ادراکات بشر را مقایسه کنید می بینید هر روز متفاوت می شوند از گذشته. جهان ادراکی امروز قابل قیاس با گذشته نیست شما این را در کودکان می بینید. البته کشفیات نسبت به هم برتری ندارد و موجب برتری از گذشته نیست اما مجهز تر شده است. کشفیات تمدن ها را بوجود آورده و بعضا عامل اضمحلال آن شده و بعضا دنیا ها و فلسفه ها و ادیان های جدید در زندگی بشر بوجود آورده است. این اهمیت بالای کشف معنا در نزد آدمی است.

نظریات شبه علمی کلیسا که توسط کپرنیک نقد جدی شد و مضمحل شد و مکاتبی بوجود آورد مثل مکتب سکولار که همه حاصل کشف کپرنیک بود که دوران علمی را برهم زد لائیسم و خیلی فلسفه ها را بوجود آورد. یا آنتروپی فیزیک برای دستیابی به تعادل ترمودینامیکی علاوه بر فرضیات فیزیکی مکاتب فلسفی ایجاد کرده است؛خوب جهانی که از بین می رود چطور باید با آن تعامل کرد.

فهم بشر امروز و خواسته های او دین دیگری را می طلبد که به وزانت همان خواسته ها باشد و این کار را سخت می کند. لزوم تفکر عمیق به دین اینجا معین می‌شود. هر کشفی شما را دگرگون می کند خواه علمی خواه معنوی و عرفانی. البته الزام همه کشفها هم درست نیست. حرف ما بر سر کشف علمی نیست گرچه در جای خودش اهمیت دارد. اما کشف معنوی فصل بلندی در بشریت دارد.

از انسانی می خواهیم صحبت کنیم که بالاترین کشف دنیا برای او رخ داده است که این کشف تام محمدی قرآن است. در بین انبیا بزرگترین کشف در معنا برای نبی‌اکرم حاصل شده است. این کشف تام یعنی ایشان در درک معنایی به حقیقتی دسترسی پیدا کرده که هیچ یک از ابناء بشر و در راس آن انبیا بدان دست نیافته و برای این تام است که این کشف تمام کشفیات از اولین تا آخرین را در بر دارد و این کشف قرآن مجید است. نبی اکرم تا قاب قوسین او ادنی تا نزدیک ترین جای قرب به خدا پیشرفت که جبرئیل نتوانست همراهی کند.این کشف تام یعنی سایر انبیا نداشتند. قال سیّد المرسلین «لی مع‏ اللّه‏ وقت‏ لا یسعه ملک مقرّب و لا نبیّ مرسل» و هی مرتبة الفناء فی اللّه‏ [1].

درک ما از حسین بن علی چقدر است و چقدر تغییر کرده؟ اگر فهم عمیق از این عرفان نباشد فهم نمی شود مسائل جهاد و نماز حضرت. این کشفها خواستها را عوض می کند تا برسیم با کشف نبی اکرم.

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الْعَطَّارُ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ النَّخَعِیِّ الْقَاضِی قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع یَقُولُ‏ جَاءَ إِبْلِیسُ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع وَ هُوَ یُنَاجِی رَبَّهُ فَقَالَ لَهُ‏ مَلَکٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَا تَرْجُو مِنْهُ وَ هُوَ فِی هَذِهِ الْحَالِ یُنَاجِی رَبَّهُ

فَقَالَ أَرْجُو مِنْهُ مَا رَجَوْتُ مِنْ أَبِیهِ آدَمَ وَ هُوَ فِی الْجَنَّةِ

وَ کَانَ فِیمَا نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ أَنْ قَالَ لَهُ یَا مُوسَى‏ لَا أَقْبَلُ‏ الصَّلَاةَ إِلَّا مِمَّنْ تَوَاضَعَ لِعَظَمَتِی وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ خَوْفِی {اینها کشف تام نبوی است. بدانیم از این گریه ها چه می خواهیم.} وَ قَطَعَ نَهَارَهُ بِذِکْرِی {انقطاع در یاد من نه تنها در نمازش!} وَ لَمْ یَبِتْ مُصِرّاً عَلَى الْخَطِیئَةِ {اصرار بر خطا ندارد و مراقب است} وَ عَرَفَ حَقَّ أَوْلِیَائِی وَ أَحِبَّائِی

فَقَالَ مُوسَى رَبِّ تَعْنِی بِأَحِبَّائِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمْ کَذَلِکَ یَا مُوسَى إِلَّا أَنَّنِی أَرَدْتُ مَنْ مِنْ أَجْلِهِ خَلَقْتُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ وَ مَنْ مِنْ أَجْلِهِ خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ

          فَقَالَ مُوسَى وَ مَنْ هُوَ یَا رَبِّ

قَالَ مُحَمَّدٌ أَحْمَدُ شَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِی لِأَنِّی أَنَا الْمَحْمُودُ

فَقَالَ مُوسَى یَا رَبِّ اجْعَلْنِی مِنْ أُمَّتِهِ

وَ قَالَ أَنْتَ یَا مُوسَى مِنْ أُمَّتِهِ إِذَا عَرَفْتَهُ وَ عَرَفْتَ مَنْزِلَتَهُ وَ مَنْزِلَةَ أَهْلِ بَیْتِهِ {ببینید چه چیزی در ورای کشف تام محمدی است؟} إِنَّ مَثَلَهُ وَ مَثَلَ أَهْلِ بَیْتِهِ فِیمَنْ خَلَقْتُ کَمَثَلِ الْفِرْدَوْسِ فِی الْجِنَانِ لَا یَیْبَسُ وَرَقُهَا وَ لَا یَتَغَیَّرُ طَعْمُهَا فَمَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفَ حَقَّهُمْ جَعَلْتُ لَهُ عِنْدَ الْجَهْلِ حِلْماً وَ عِنْدَ الظُّلْمَةِ نُوراً أُجِیبُهُ قَبْلَ أَنْ یَدْعُوَنِی وَ أُعْطِیهِ قَبْلَ أَنْ یَسْأَلَنِی یَا مُوسَى إِذَا رَأَیْتَ الْفَقْرَ مُقْبِلًا فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعَارِ الصَّالِحِینَ وَ إِذَا رَأَیْتَ الْغِنَى مُقْبِلًا فَقُلْ ذَنْبٌ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُهُ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ عُقُوبَةٍ عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَةً وَ مَلْعُوناً مَا فِیهَا إِلَّا مَا کَانَ فِیهَا [مِنْهَا] لِی یَا مُوسَى إِنَّ عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ زَهِدُوا فِیهَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ بِی وَ سَائِرَهُمْ مِنْ خَلْقِی رَغِبُوا فِیهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ بِی وَ مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِی عَظَّمَهَا فَقَرَّتْ عَیْنُهُ وَ لَمْ یُحَقِّرْهَا أَحَدٌ إِلَّا انْتَفَعَ بِهَا .

ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنْ قَدَرْتُمْ أَنْ لَا تُعْرَفُوا فَافْعَلُوا وَ مَا عَلَیْکَ إِنْ لَمْ یُثْنِ عَلَیْکَ النَّاسُ وَ مَا عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مَذْمُوماً عِنْدَ النَّاسِ إِذَا کُنْتَ عِنْدَ اللَّهِ مَحْمُوداً إِنَّ عَلِیّاً ع کَانَ یَقُولُ لَا خَیْرَ فِی الدُّنْیَا إِلَّا لِأَحَدِ رَجُلَیْنِ رَجُلٍ یَزْدَادُ کُلَّ یَوْمٍ إِحْسَاناً وَ رَجُلٍ یَتَدَارَکُ سَیِّئَتَهُ بِالتَّوْبَةِ وَ أَنَّى لَهُ بِالتَّوْبَةِ وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّى یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ[2].



[1] شرح الکافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی)، ج‏3، ص: 109

 

 

[2] الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 668